https://hostmaster.org/articles/the_return_of_the_palestinian_hostages/fa.html
Home | Articles | Postings | Weather | Top | Trending | Status
Login
Arabic: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Czech: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Danish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, German: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, English: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Spanish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Persian: HTML, MD, PDF, TXT, Finnish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, French: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Hebrew: HTML, MD, PDF, TXT, Hindi: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Indonesian: HTML, MD, PDF, TXT, Icelandic: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Italian: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Japanese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Dutch: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Polish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Portuguese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Russian: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Swedish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Thai: HTML, MD, PDF, TXT, Turkish: HTML, MD, MP3, PDF, TXT, Urdu: HTML, MD, PDF, TXT, Chinese: HTML, MD, MP3, PDF, TXT,

بازگشت گروگان‌های فلسطینی

پس از توافق آتش‌بس، اسرائیل فرآیند بازگرداندن گروگان‌های فلسطینی و اجساد درگذشتگان را به غزه آغاز کرد. با این حال، آنچه دریافت شد حتی باتجربه‌ترین پزشکان و کارکنان دفاع مدنی در محل را شوکه کرد. وضعیت زندگان و مردگان الگویی وحشتناک از بدرفتاری، شکنجه و احتمالاً اعدام‌های فراقضایی را آشکار کرد. در شرایطی که دسترسی ناظران بین‌المللی ممنوع شده و تحقیقات پزشکی قانونی مستقل متوقف شده‌اند، این روایت‌ها، عکس‌ها و مستندات مستقیم از سوی متخصصان بهداشتی فلسطینی هستند که واضح‌ترین تصویر را از آنچه پشت درهای بسته رخ داده ارائه می‌دهند.

زندگان: لاغری مفرط، قطع عضو و فروپاشی روانی

در میان گروگان‌هایی که زنده بازگردانده شدند، افرادی در وضعیت جسمانی و روانی وخیمی بودند. بسیاری به وضوح لاغر شده بودند، با خطوط اسکلتی که نشان‌دهنده گرسنگی طولانی‌مدت یا کمبود کالری بود. شاهدان عینی از “نگاه هزار یاردی” مردانی سخن گفتند که به وضوح انزوای طولانی، تحقیر یا تروما را تحمل کرده بودند. چندین زندانی سابق اندام‌های خود را از دست داده بودند – در برخی موارد، ظاهراً به دلیل زخم‌های درمان‌نشده، عفونت‌ها یا آسیب‌های ناشی از بستن طولانی‌مدت. دیگران با چشمان کنده‌شده، چهره‌های مثله‌شده یا انگشتان سیاه‌شده به دلیل نکروز بازگردانده شدند، نشانه‌هایی که با بستن‌های محکم که برای مدت طولانی جریان خون را قطع کرده بودند، سازگار بود.

در تصویری که به طور گسترده منتشر شد، یک گروگان بازگردانده‌شده روی ویلچر نشسته بود، نابینا و بدون پا، نمادی از آسیب‌های جبران‌ناپذیری که در اسارت متحمل شده بود. بدن او داستانی را روایت می‌کند که هیچ بیانیه‌ای نمی‌تواند آن را پاک کند.

اجساد: شواهد بدرفتاری، شکنجه و اعدام

به همان اندازه نگران‌کننده، اگر نگوییم بیشتر، وضعیت اجساد فلسطینی‌هایی بود که اسرائیل بازگرداند. این‌ها بقایای ناشناس و متلاشی‌شده نبودند؛ این‌ها اجسادی بودند که عمدتاً سالم بودند و بسیاری از آن‌ها نشانه‌های غیرقابل‌انکاری از آسیب‌های انسانی داشتند. کارکنان بهداشتی در غزه گزارش دادند که اجساد در واحدهای خنک‌کننده نگهداری شده بودند، که این امر تجزیه را به تأخیر انداخته بود – واقعیتی که امکان بررسی دقیق‌تر جراحات را فراهم کرد. یافته‌ها تکان‌دهنده بودند.

بسیاری از اجساد با دست‌ها و پاهای هنوز بسته‌شده با بندهای پلاستیکی یا دستبند تحویل داده شدند، برخی چنان عمیق در گوشت فرو رفته بودند که زخم‌های باز و تورم ایجاد کرده بودند. این بندها با روش‌های محدودیت که قبلاً توسط نیروهای دفاع اسرائیل بر روی زندانیان فلسطینی فیلم‌برداری شده بود، سازگار بودند. برخی چشم‌بند داشتند. دیگران با طناب یا کابلی که محکم به دور گردن بسته شده بود، تحویل داده شدند، که نشان‌دهنده خفه کردن یا مرگ‌های صحنه‌سازی‌شده بود. حداقل یک جسد نشانه‌های واضحی از آثار لاستیک و جراحات له‌شدگی داشت، که با زیر گرفتن توسط بولدوزر نظامی سازگار بود – روشی که در عملیات نظامی قبلی مستند شده بود. همچنین اجسادی با زخم‌های تیراندازی از فاصله نزدیک در سر یا سینه وجود داشتند، با پوست سوخته آشنای ناشی از سوختگی باروت – شواهدی که به اعدام‌های سبک تیرباران اشاره دارد. در چندین مورد، پزشکان از سوختگی‌هایی روی مچ‌ها و مچ پاها خبر دادند، که احتمالاً ناشی از شوک الکتریکی یا بندهای گرم‌شده بود.

این‌ها مرگ‌های تصادفی نبودند. یکنواختی جراحات، سازگاری بندها و دقت جراحی بسیاری از زخم‌ها تصویری عمیقاً نگران‌کننده را ترسیم می‌کنند. آن‌ها به الگویی سیستماتیک از شکنجه، تحقیر و اعدام اشاره دارند – اعمالی که اگر به طور مستقل تأیید شوند، نقض جدی کنوانسیون‌های ژنو را تشکیل می‌دهند.

الگویی که بیش از حد واضح است که نادیده گرفته شود

حتی بدون حضور تیم‌های پزشکی قانونی بین‌المللی، انکار الگویی که در اجساد و شهادت‌ها دیده می‌شود دشوار است. شرایطی که زندانیان فلسطینی – زنده و مرده – در آن بازگردانده شدند، خواستار پاسخگویی کامل است. همچنین این امر از جهان می‌خواهد که چشم‌های خود را بر بدرفتاری‌ها و خشونت تدریجی که بر فلسطینی‌های در بازداشت نظامی تحمیل شده، نبندد. این فقط درباره مردگان نیست. این درباره زندگی‌هایی است که در سکوت نابود شده‌اند، زخم‌هایی که پشت دیوارها وارد شده‌اند و حقیقت‌هایی که هنوز منتظر به رسمیت شناخته شدن توسط جهانی هستند که تمایلی به باور آن‌ها ندارد. تصاویر از غزه گرافیکی هستند، اما پروپاگاندا نیستند. آن‌ها شواهد هستند – و شهادت هستند.

تاریخچه نگران‌کننده اسرائیل با سرقت اعضای بدن

بازگشت اجساد مثله‌شده فلسطینی‌ها در طول آتش‌بس سال ۲۰۲۵ در خلأ رخ نداد. وحشتی که امروز توسط تیم‌های پزشکی در غزه ابراز می‌شود با یک تاریخچه طولانی و بسیار جنجالی طنین‌انداز است – تاریخی که نسل‌های فلسطینی را با سؤالات بی‌پاسخ، اعتماد شکسته و عزیزانی که هرگز کامل نبودند، رها کرده است. در حالی که مقامات اسرائیلی این اتهامات را به طور مکرر به عنوان افتراهای یهودستیزانه رد کرده‌اند، سوابق تاریخی و شهادت‌ها نشان می‌دهند که برداشت اعضای بدن بدون رضایت واقعاً رخ داده است – به صورت سیستماتیک و تحت نظارت رسمی – به ویژه در دهه ۱۹۹۰.

اتهامات اولیه: اعضای گمشده و اجساد بخیه‌شده

جدی‌ترین اتهامات سرقت اعضای بدن توسط نهادهای اسرائیلی نه در پی جنگ، بلکه در طول انتفاضه اول در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ مطرح شد. خانواده‌های فلسطینی شروع به گزارش کردند که اجساد پسران، برادران و پدرانشان که توسط مقامات اسرائیلی بازگردانده شده بودند، نشانه‌هایی از جراحی داشتند. شاهدان عینی از سینه‌های بخیه‌شده، چشمان گمشده و اعضای داخلی غایب توصیف کردند – اغلب بدون هیچ توضیحی. این اتهامات، که در ابتدا به عنوان شایعه رد شدند، به طور فزاینده‌ای مشخص شدند. شهادت‌ها در روزنامه‌های فلسطینی، آرشیوهای تاریخ شفاهی ظاهر شدند و بعداً توسط روزنامه‌نگاران خارجی، به ویژه نویسنده سوئدی دونالد بواستروم، جمع‌آوری شدند که تحقیقات میدانی او در سال ۲۰۰۱ الگویی از استخراج‌های غیرمجاز در طول کالبدشکافی‌های پس از قتل‌های نظامی را مستند کرد.

اسرائیل در آن زمان این اتهامات را به شدت تکذیب کرد و آن‌ها را به عنوان افتراهای یهودستیزانه برچسب زد. مقامات اصرار داشتند که تمام کالبدشکافی‌ها به طور قانونی انجام شده و هیچ عضوی بدون اجازه برداشته نشده است. با این حال، این تکذیب‌ها بعداً توسط شواهد از خود مؤسسه پزشکی قانونی اسرائیل نقض شد.

نقطه عطف در سال ۲۰۰۹: مصاحبه، اعتراف، رسوایی

در سال ۲۰۰۹، توجه بین‌المللی بار دیگر با مقاله‌ای جنجالی در روزنامه سوئدی آفتون‌بلادت، با عنوان تحریک‌آمیز “پسران ما به خاطر اعضای بدنشان غارت شدند” جلب شد. این مقاله به شهادت‌های خانواده‌های فلسطینی اشاره داشت و به برداشت سیستماتیک اعضای بدن اشاره می‌کرد. در میان جنجال، یک مصاحبه قدیمی اما کمتر شناخته‌شده ظاهر شد – مصاحبه‌ای که وزن اقتدار را داشت و طنین حقیقت را به همراه داشت.

این مصاحبه‌ای بود که در سال ۲۰۰۰ توسط انسان‌شناس آمریکایی دکتر نانسی شپر-هیوز با دکتر یهودا هیس، رئیس سابق پاتولوژی مرکز ملی پزشکی قانونی اسرائیل، مؤسسه ابو کبیر انجام شد. در این گفت‌وگوی ضبط‌شده، هیس به صراحت از برداشت روتین و غیرمجاز پوست، قرنیه، دریچه‌های قلب و استخوان‌ها از اجساد درگذشتگان – از جمله فلسطینی‌ها، سربازان اسرائیلی، کارگران خارجی و غیرنظامیان – بدون رضایت خانواده سخن گفت. هیس اعتراف کرد که این استخراج‌ها اغلب پنهان بودند: پلک‌ها روی حفره‌های خالی چشم چسبانده می‌شدند، سینه‌ها پس از برداشت اعضا دوباره بخیه می‌شدند و هیچ مستندات رسمی به خانواده‌های عزادار ارائه نمی‌شد. لحن او بالینی بود، نه اعترافی – انعکاسی از این که این عمل تا چه حد عادی شده بود. او تأکید کرد که فلسطینی‌ها تنها قربانیان نبودند، اما اعترافات او دهه‌ها تکذیب را شکست.

تحت فشار بین‌المللی، دولت اسرائیل تأیید کرد که چنین برداشت‌هایی واقعاً رخ داده بود، اما ادعا کرد که در اوایل دهه ۲۰۰۰ متوقف شده‌اند. هیچ اتهام کیفری مطرح نشد. در عوض، هیس در سال ۲۰۰۴ به آرامی اخراج شد در میان موجی از شکایات از خانواده‌ها – چه فلسطینی و چه اسرائیلی – در مورد کالبدشکافی‌های غیرمجاز. او بعداً از طریق توافق‌نامه تسویه مورد سرزنش قرار گرفت و از مسئولیت قانونی کامل اجتناب کرد. در اسناد دادگاه و جلسات عمومی، مقامات “اشتباهات اخلاقی” را پذیرفتند، اما ادعا کردند که نه انگیزه سود وجود داشت و نه هدف‌گیری خاص فلسطینی‌ها.

الگویی از بدرفتاری، نه یک ناهنجاری

تصویری که از پرونده هیس پدیدار می‌شود، نه یک تخلف منفرد، بلکه یک فرهنگ نهادی است که اجساد درگذشتگان – به ویژه کسانی که از نظر سیاسی نامرئی بودند – را به عنوان قابل استفاده برای اهداف بالینی می‌دید. انسان‌شناس اسرائیلی دکتر میرا وایس، کارمند سابق ابو کبیر، این شیوه‌ها را در کتاب خود در سال ۲۰۰۲ بر روی اجساد مرده آن‌ها به تفصیل شرح داد. او توضیح داد که چگونه اعضای بدن فلسطینی‌ها برای تحقیقات پزشکی و پیوندها بدون رضایت استفاده می‌شدند – خشونتی خاموش و بوروکراتیک که به نام علم و بقا انجام می‌شد.

آنچه این داستان را به ویژه وحشتناک می‌کند، نه تنها تأیید آن، بلکه اهمیت آن است. در سال‌های ۲۰۲۳ و دوباره در سال ۲۰۲۵، مقامات فلسطینی در غزه ادعا کردند که اجسادی که توسط مقامات اسرائیلی بازگردانده شده‌اند، نشانه‌های مشابهی داشتند: اعضای داخلی گمشده، حفره‌های باز پرشده با پنبه، چشمان کنده‌شده و مثله‌سازی‌هایی که با جراحات میدان نبرد سازگار نبودند. این اتهامات توسط اسرائیل به عنوان پروپاگاندای بازیافتی رد شدند – اما با توجه به آنچه اکنون می‌دانیم، نمی‌توان آن‌ها را به راحتی نادیده گرفت.

پیامدها تحت قوانین بین‌المللی

اتهامات مطرح‌شده از غزه – درباره شکنجه، اعدام، مثله‌سازی یا بازگشت زندانیان فلسطینی با اعضای گمشده – در خلأ قانونی وجود ندارند. آن‌ها به قلب قوانین بشردوستانه بین‌المللی و حقوق بشر ضربه می‌زنند و سؤالات فوری درباره جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و فروپاشی حفاظت‌های طولانی‌مدت کنوانسیون‌های ژنو را مطرح می‌کنند.

در مرکز این بحران قانونی، عملی است که اسرائیل برای دهه‌ها عادی کرده است: بازداشت اداری – زندانی کردن فلسطینی‌ها بدون اتهام، بدون محاکمه و اغلب بدون دسترسی به مشاوره حقوقی یا خانواده. اکثر کسانی که در این سیستم بازداشت می‌شوند، غیرنظامیان هستند، نه جنگجویان. بسیاری برای ماه‌ها یا سال‌ها بر اساس “شواهد مخفی” در شرایطی که آن‌ها را از اساسی‌ترین حقوق رویه‌ای محروم می‌کند، نگهداری می‌شوند. طبق قوانین بین‌المللی، این عمل به خودی خود نوعی بازداشت خودسرانه را تشکیل می‌دهد – نقض ماده ۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و کنوانسیون چهارم ژنو، که رفتار با غیرنظامیان در جنگ و اشغال را تنظیم می‌کند.

شکنجه و رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز

اگر گزارش‌های مستندشده توسط پزشکان، کارکنان دفاع مدنی و گروه‌های حقوق بشر دقیق باشند – اگر زندانیان لاغر، چشم‌بندزده، با بندهای پلاستیکی بسته‌شده، با زخم‌هایی در گوشت ناشی از بندها، نشانه‌های ضرب‌وشتم و ترومای روانی بازگردانده شده باشند – آنگاه درمانی که متحمل شده‌اند ممکن است از نظر قانونی به عنوان شکنجه یا رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز (CIDT) تلقی شود.

طبق ماده ۱ کنوانسیون سازمان ملل علیه شکنجه (CAT)، شکنجه به این صورت تعریف می‌شود:

«هر عملی که به عمد درد یا رنج شدید، چه جسمی و چه روانی، به یک فرد وارد کند… به منظورهایی مانند کسب اطلاعات، مجازات، ارعاب یا اجبار… زمانی که چنین درد یا رنجی توسط یا با رضایت یا آگاهی یک مقام عمومی وارد شود.»

این کنوانسیون شکنجه را تحت هر شرایطی، از جمله جنگ، امنیت ملی یا شرایط اضطراری ممنوع می‌کند. همچنین ایجاب می‌کند که دولت‌ها تحقیق کنند درباره تمام اتهامات معتبر شکنجه و مسئولین را تحت پیگرد قرار دهند.

در مواردی که زندانیان به دلیل بستن‌های طولانی‌مدت دچار قطع عضو شده‌اند، از مراقبت‌های پزشکی محروم شده‌اند یا تحت محرومیت حسی و انزوا قرار گرفته‌اند، این شیوه‌ها ممکن است آستانه CIDT را طبق رویکرد حقوقی بین‌المللی، از جمله تصمیمات دیوان حقوق بشر اروپا و کمیته حقوق بشر سازمان ملل عبور کنند.

این واقعیت که برخی از زندانیان هرگز متهم، محاکمه یا محکوم نشده‌اند – و تنها بر اساس دستورات اداری نگهداری شده‌اند – تنها شدت حقوقی و اخلاقی رفتار با آن‌ها را افزایش می‌دهد.

اعدام‌های فراقضایی و حق حیات

وضعیت اجسادی که بازگردانده شده‌اند – به ویژه آن‌هایی با زخم‌های تیراندازی از فاصله نزدیک، چشم‌بند و بندهای دست‌نخورده – شبح اعدام‌های فراقضایی را برمی‌انگیزد.

قوانین بشردوستانه بین‌المللی (IHL)، به ویژه ماده ۳ مشترک کنوانسیون‌های ژنو، ممنوع می‌کند:

«خشونت علیه حیات و شخص، به ویژه قتل به هر شکلی… [و] حملات به کرامت شخصی، به ویژه رفتار تحقیرآمیز و توهین‌آمیز.»

قوانین بین‌المللی حقوق بشر، از جمله ماده ۶ ICCPR، حق حیات را تضمین می‌کند و به صراحت محرومیت خودسرانه از حیات، از جمله توسط مقامات دولتی را ممنوع می‌کند.

اگر زندانیان در حالی که بسته‌شده، چشم‌بندزده یا ناتوان بودند کشته شده باشند – یا بدون محاکمه اعدام شده باشند – این امر نقض جدی کنوانسیون‌های ژنو و جنایت تحت اساسنامه رم دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) را تشکیل می‌دهد.

زخم‌های تیراندازی از فاصله نزدیک، جراحاتی که با له شدن توسط وسایل نقلیه سنگین سازگار است و شواهد اعدام‌های به سبک تیرباران – همان‌طور که توسط پرسنل پزشکی قانونی در غزه ادعا شده – همگی خواستار تحقیقات مستقل فوری تحت قوانین حقوق کیفری بین‌المللی هستند.

برداشت اعضای بدن بدون رضایت: نقض جدی

جنجالی‌ترین – و دشوارترین برای تأیید – اتهام مربوط به برداشت اعضای بدن از فلسطینی‌های درگذشته پیش از بازگشت آن‌هاست. این امر نقض آشکار قوانین بین‌المللی را تشکیل می‌دهد.

ماده ۱۱ پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون‌های ژنو مقرر می‌دارد:

«مثله کردن اجساد مردگان و برداشتن بافت‌ها یا اعضای بدن برای مقاصدی غیر از شناسایی، کالبدشکافی یا دفن، بدون رضایت متوفی یا خویشاوندان، ممنوع است.»

اساسنامه رم، تحت ماده ۸(۲)(ب)(xxi)، طبقه‌بندی می‌کند:

«ارتکاب حملات به کرامت شخصی، به ویژه رفتارهای تحقیرآمیز و توهین‌آمیز» و «مثله‌سازی یا آزمایش‌های پزشکی یا علمی که با درمان پزشکی فرد موردنظر توجیه نمی‌شوند»

به عنوان جنایات جنگی.

عمل برداشت اعضای بدن بدون رضایت – به ویژه اگر به صورت سیستماتیک یا انتخابی انجام شده باشد – همچنین ممکن است تحت ماده ۷ (جنایات علیه بشریت) مورد پیگرد قرار گیرد اگر به عنوان بخشی از حمله گسترده یا سیستماتیک علیه جمعیت غیرنظامی انجام شده باشد.

حتی بدون تجارت اعضای زنده، برداشت قرنیه، کبد یا سایر بافت‌ها از زندانیان بدون رضایت – به ویژه زمانی که به صورت مخفیانه یا با تلاش برای پنهان‌کاری انجام شود – نقض جدی استانداردهای اخلاقی و حقوقی بین‌المللی را تشکیل می‌دهد.

ممانعت از دسترسی به تحقیقات: مانع عدالت

آنچه وضعیت را از دیدگاه حقوقی حتی نگران‌کننده‌تر می‌کند، ممانعت کامل از دسترسی به بازرسان مستقل است. گزارشگران ویژه سازمان ملل، کمیته بین‌المللی صلیب سرخ و سازمان‌های پزشکی قانونی بین‌المللی همگی از دسترسی به غزه منع شده‌اند از زمان تشدید خشونت. درخواست‌های بازرسی از مراکز بازداشت مانند سده تیمان، جایی که ادعا می‌شود زندانیان با چشم‌بند، بسته‌شده و تحت قطع عضو نگهداری می‌شوند، رد یا نادیده گرفته شده‌اند.

این مانع دو نقض ایجاد می‌کند:

  1. مسدود کردن وظیفه تحقیق درباره جنایات جنگی ادعایی تحت کنوانسیون‌های ژنو و اساسنامه رم.
  2. جلوگیری از حفظ شواهد، که به خودی خود می‌تواند جنایت جداگانه‌ای تحت ماده ۷۰ اساسنامه رم باشد: جنایات علیه اجرای عدالت.

در حقوق ملی، این معادل مظنونی است که شواهد را نابود می‌کند و سپس ادعا می‌کند که هیچ جرمی نمی‌تواند اثبات شود.

بحران پاسخگویی

رفتار با زندانیان فلسطینی نه تنها یک تراژدی بشردوستانه است – بلکه یک اضطرار حقوقی است. استفاده معمول از بازداشت اداری علیه غیرنظامیان، همراه با بدرفتاری سیستماتیک، اعدام‌ها و مثله‌سازی‌های احتمالی، نمایانگر آبشاری از جنایات جنگی و نقض حقوق بشر است. با این حال، با دسترسی مسدودشده و پوشش سیاسی تضمین‌شده، پاسخگویی همچنان گریزان است. اما قوانین بین‌المللی خواب نیستند. مستنداتی که پزشکان در غزه جمع‌آوری کرده‌اند – عکس‌ها، شهادت‌ها و الگوهای جراحات – ممکن است روزی ستون فقرات یک پرونده حقوقی را تشکیل دهند. آن‌ها شواهدی هستند که در انتظارند. و قانون، هرچند کند، حافظه‌ای طولانی دارد.

استانداردهای دوگانه رسانه‌های بین‌المللی و سیاست

بازگرداندن اجساد مثله‌شده فلسطینی‌ها توسط ارتش اسرائیل، که بسیاری از آن‌ها نشانه‌های شکنجه، اعدام و احتمالاً برداشت اعضای بدن را دارند، سرخط‌های جهانی مشابه، خشم سیاسی یا نیاز فوری به تحقیقات را که اتهامات قبلی، بسیار کمتر مستندشده، ایجاد نکردند. این تضاد نه تنها قابل توجه است – بلکه محکوم‌کننده است.

شایعات اسرائیلی به عنوان واقعیت گزارش شدند

در پی ۷ اکتبر ۲۰۲۳، یک گزارش تأییدنشده که ادعا می‌کرد “۴۰ نوزاد اسرائیلی توسط حماس سر بریده شده‌اند” در سراسر جهان ویروسی شد. در عرض چند ساعت، این اتهام – که نه بر اساس تحقیقات پزشکی قانونی یا تصاویر تأییدشده، بلکه بر اساس شایعه‌ای از میدان نبرد بود – در صفحات اول روزنامه‌های بزرگ، در دهان رهبران جهان و روی صفحه‌های شبکه‌های تلویزیونی جهانی ظاهر شد. حتی رئیس‌جمهور سابق آمریکا جو بایدن این اتهام را به طور عمومی تکرار کرد و ادعا کرد که “تصاویر” از نوزادان سربریده را دیده است. کاخ سفید بعداً این بیانیه را پس گرفت و اذعان کرد که رئیس‌جمهور شخصاً چنین شواهدی را بررسی نکرده است. چندین رسانه به آرامی اصلاحیه‌ها یا پس‌گرفتن‌ها را منتشر کردند. اما تا آن زمان، آسیب وارد شده بود. تصویر فلسطینی‌ها به عنوان وحشی، غیرانسانی و ناشایست برای محافظت در ذهن عمومی جا افتاده بود – تصویری که دو سال بمباران بی‌وقفه، محاصره، قحطی و مرگ‌های جمعی در غزه را توجیه کرد. این اتهام نادرست تنها به سنگ بنای لفاظی همدستی جهانی تبدیل شد.

شواهد فلسطینی رد شدند

در مقابل، هنگامی که پزشکان فلسطینی، تیم‌های دفاع مدنی و مقامات بهداشتی کشف اجساد بسته‌شده، چشم‌بندزده با نشانه‌های اعدام در محل، شکنجه یا مثله‌سازی جراحی را گزارش می‌دهند، واکنش بین‌المللی خشم نیست، بلکه انحراف رویه‌ای است.

این‌ها خواسته‌ها هستند – خواسته‌هایی که در شرایط عادی معقول می‌بودند، اما در مورد غزه، نه تنها برآورده کردن آن‌ها دشوار است. غیرممکن هستند. غزه تحت محاصره کامل است. هیچ متخصص پزشکی قانونی مستقلی از سازمان ملل، صلیب سرخ بین‌المللی یا سازمان‌های حقوق بشر اجازه ورود از سوی اسرائیل را ندارد. هیچ جسدی نمی‌تواند برای کالبدشکافی بین‌المللی ارسال شود. بیمارستان‌ها بمباران شده‌اند، آزمایشگاه‌ها تخریب شده‌اند و برق اغلب قطع است. پاتولوژیست‌های پزشکی قانونی داوطلبان، دانشجویان یا پزشکان غیرنظامی هستند که در شرایط محاصره کار می‌کنند. و با این حال، انتظار می‌رود که آن‌ها استانداردهای اثباتی را برآورده کنند که هرگز از هیچ تئاتر جنگی غربی خواسته نشده است.

این تقاضای حقیقت نیست. تقاضای سکوت است.

قوانین بین‌المللی کمال را نمی‌طلبند

برخلاف تلویحات رسانه‌ای، قوانین بین‌المللی شواهد جمع‌آوری‌شده در شرایط ناقص را رد نمی‌کنند – به ویژه زمانی که این نواقص توسط مرتکب تحمیل شده‌اند.

دادگاه‌های بین‌المللی مدت‌هاست که به رسمیت شناخته‌اند که وقتی طرف متهم به جنایات صحنه جرم را کنترل می‌کند، شواهد را نابود می‌کند یا دسترسی را مسدود می‌کند، آستانه شواهد قابل قبول تغییر می‌کند. دادگاه‌ها به “بهترین شواهد موجود” تکیه می‌کنند – زیرا انجام غیر از این، مانع‌تراشی را پاداش می‌دهد.

«زمانی که شواهد به دلیل نابودی یا نگهداری توسط مرتکب یا مقامات کنترل‌کننده در دسترس نیست، اتاق محاکمه حق دارد به بهترین شواهد موجود تکیه کند و نتیجه‌گیری‌های منطقی انجام دهد.»
دادستان علیه تادیچ (ICTY، حکم، ۷ مه ۱۹۹۷)، بندهای ۲۳۰–۲۳۴.
دادستان علیه بلاگویویچ و جوکیچ (ICTY، حکم، ۱۷ ژانویه ۲۰۰۵)، بندهای ۲۴–۲۸.
دادستان علیه المحدی (ICC، حکم، ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶)، بندهای ۳۶–۴۰ – وابستگی به مستندات محلی زمانی که بازرسی مستقیم غیرممکن است.
«نقایص در زنجیره نگهداری بر وزن شواهد تأثیر می‌گذارند، نه بر پذیرش آن‌ها.»
دادستان علیه کوناراک و دیگران (ICTY، حکم، ۲۲ فوریه ۲۰۰۱)، بند ۵۷۴.
دادستان علیه پوپوویچ و دیگران (ICTY، حکم، ۱۰ ژوئن ۲۰۱۰)، بندهای ۳۸–۴۰.
قوانین رویه و شواهد ICC، قانون ۶۳(۲): «یک اتاق محاکمه اختیار دارد، طبق صلاحدید دادگاه، تمام شواهد ارائه‌شده را آزادانه ارزیابی کند.»
«زمانی که یک دولت تحقیق مؤثری انجام نمی‌دهد یا آن را مانع می‌شود، دادگاه می‌تواند نتیجه‌گیری‌های نامطلوبی در مورد اعتبار اتهامات انجام دهد.»
قبرس علیه ترکیه (ECHR، حکم، ۱۰ مه ۲۰۰۱)، بندهای ۱۳۲–۱۳۶.
فینوگنوف و دیگران علیه روسیه (ECHR، حکم، ۲۰ دسامبر ۲۰۱۱)، بندهای ۲۷۳–۲۷۵.
یانویچ و دیگران علیه روسیه (ECHR، حکم، ۲۱ اکتبر ۲۰۱۳)، بندهای ۲۰۹–۲۱۲.
«شهادت‌هایی که در شرایط دشوار یا اجباری به دست آمده‌اند، اگر قابل اعتماد به نظر برسند و نتیجه تأثیرات نادرست نباشند، قابل قبول هستند.»
دادستان علیه آکایسو (ICTR، حکم، ۲ سپتامبر ۱۹۹۸)، بندهای ۱۳۴–۱۳۸ – شهادت‌های شاهدان دچار تروما یا آوارگان قابل اعتماد تلقی شدند.
دادستان علیه چلبچی (ICTY، حکم، ۱۶ نوامبر ۱۹۹۸)، بند ۴۷۶ – شواهد جمع‌آوری‌شده در «شرایط غیرعادی و استرس‌زا» اگر از نظر داخلی منسجم باشند، قابل قبول هستند.
قانون ICC ۶۳(۴): «یک اتاق محاکمه نباید قانونی را در مورد شواهد اعمال کند که برای قابلیت اطمینان شواهد مضر باشد.»
«مواد ویدئویی، عکاسی و شهادت‌نامه‌ای که به طور همزمان توسط بازیگران محلی جمع‌آوری شده‌اند… قابل اعتماد و قابل قبول در نظر گرفته شدند به جای بازرسی مستقیم.»
دادستان علیه المحدی (ICC، حکم، ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶)، بندهای ۳۶–۴۰.
دادستان علیه نتاگاندا (ICC، حکم، ۸ ژوئیه ۲۰۱۹)، بند ۶۷ – مواد ویدئویی و عکاسی زمانی که بازرسان دسترسی نداشتند، پذیرفته شدند.
دادستان علیه کاراجیچ (ICTY، حکم، ۲۴ مارس ۲۰۱۶)، بند ۶۵ – وابستگی به مستندات محلی معاصر از مناطق درگیری.
«نابودی یا دستکاری عمدی شواهد، یا مداخله در حضور یا شهادت شاهدان، جرمی علیه اجرای عدالت تشکیل می‌دهد.»
اساسنامه رم دیوان کیفری بین‌المللی، ماده ۷۰(۱): «جرایم علیه اجرای عدالت.»
دادستان علیه بمبا و دیگران (ICC، حکم، ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶)، بندهای ۴۱–۴۶ – محکومیت‌ها برای تأثیرگذاری بر شاهدان و جعل شواهد.

بدترین جنایت قرن بیست و یکم

آنچه در دو سال گذشته در غزه رخ داده است، فراموش نخواهد شد. نمی‌توان آن را فراموش کرد. مقیاس، بی‌رحمی، هدف‌گیری سیستماتیک غیرنظامیان، زیرساخت‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس و خود پایه‌های زندگی – این‌ها تراژدی‌های جنگ نیستند. این‌ها اعمال عمدی محو هستند. این درگیری بین برابرها نیست. این محاصره‌ای علیه جمعیتی غیرنظامی محبوس است، که با مصونیت انجام شده و توسط متحدان قدرتمند از پیامدها محافظت شده است. و در چشم میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، به عنوان بدترین جنایت قرن بیست و یکم در یادها خواهد ماند – لکه‌ای تعیین‌کننده بر پرونده اخلاقی جمعی ما.

ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند. محله‌های کامل از نقشه پاک شده‌اند. کودکان زیر آوار دفن شده‌اند. اجساد با چشم‌بند، مثله‌شده یا بدون اعضای بدن بازگردانده شده‌اند. بیمارستان‌ها بمباران شده‌اند. روزنامه‌نگاران هدف قرار گرفته‌اند. قحطی به عنوان سلاح استفاده شده است. و همه این‌ها – همه این‌ها – به صورت زنده پخش شده است، دقیقه به دقیقه، در یکی از مستندترین جنایات تاریخ مدرن. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که نمی‌دانست. هیچ رهبر جهانی، هیچ دیپلماتی، هیچ مقامی، هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند ادعای نادانی کند. رنج غزه پخش شده، بایگانی شده، عکاسی شده و در حافظه جهانی در زمان واقعی ثبت شده است.

با این حال، به مدت دو سال، قدرت‌های جهانی همدستی را انتخاب کردند. دولت‌هایی که ادعا می‌کردند از حقوق بشر دفاع می‌کنند، در عوض اسرائیل را مسلح کردند، تأمین مالی کردند و از آن دفاع کردند در حالی که بمباران‌های بی‌وقفه و مجازات جمعی را انجام می‌داد. این دولت‌ها نه تنها چشم‌های خود را بستند – بلکه فعالانه آنچه حقوق‌دانان بین‌المللی، محققان حقوق بشر و بازماندگان به طور فزاینده‌ای نسل‌کشی می‌نامند را ممکن ساختند.

عدالت خواهد آمد – در دادگاه‌ها یا در تاریخ

کسانی که به اسرائیل سلاح، حمایت دیپلماتیک و پوشش حقوقی ارائه داده‌اند – از رهبران جهان گرفته تا فروشندگان اسلحه – روزی باید پاسخگو باشند. برخی ممکن است در دادگاه‌های ملی محاکمه شوند. دیگران ممکن است در دیوان کیفری بین‌المللی در لاهه حاضر شوند. و حتی اگر از قضاوت حقوقی فرار کنند، تاریخ آن‌ها را محکوم خواهد کرد.

طبق قوانین بین‌المللی، همدستی و تحریک به جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت یا نسل‌کشی یک اختلاف سیاسی نیست. این یک جرم است. و توجیه‌هایی که اکنون ارائه می‌شوند – امنیت ملی، اتحادهای استراتژیک، محاسبات سیاسی – در برابر آزمون زمان یا حقیقت دوام نخواهند آورد. هیچ دکترین، هیچ اتحاد، هیچ خلأ حقوقی همدستی در جنایات را معاف نمی‌کند.

اساسنامه رم، کنوانسیون‌های ژنو و دهه‌ها سابقه از نورنبرگ تا رواندا این را به وضوح نشان می‌دهند: کسانی که از جنایات بین‌المللی حمایت می‌کنند یا آن‌ها را تسهیل می‌کنند، در مسئولیت آن‌ها شریک هستند.

منابع

Impressions: 189